سلام بر تو ای سردار سلام بر تو ای پخته ی عشق سلام بر تو که مجنونان عالم زانوی ادب در برابرت می زنند سلام بر تو که در میان نامداران عالم ملقب به گمنام گردیدی آه! آه سردار، گمنام منم یا تو اگر چون من نامی دارم پس این ننگ نامداری تو را نسزد تو را همان به که گمنام باشی و شرم نام بر من باشد نه! نه سردار، گمنام منم بی نام منم شرمسار منم سلام بر تو ای سردار بی نشان بگذار تو سردار بی نشان باشی، چون چون گمنام و بی نام و سرافکنده منم